ملت میرن بیرون ی روز تعطیل عشق و صفا و خنده
من میرم ادمایی کثیفی و میبینیم ک قضاوت عنی میکنن
راجبمو مجبورم بش احترام بزارمو الکی بخندم...
میرمو جا سرخوشی
زخمامو باز میکنمو روش نمک میپاشمو میام
16سال از خدا عمر رفتم همیشه همین بوده
دیگه کلا زحمام شوره زده بخدا
اینم از جمعه ما!!
خود نوشتـــ
1شهریور 92 8:59
نظرات شما عزیزان:
گرگ
که توی تاریکی زخماشو لیس میزنه
که نبینه هنوز خوب نشدن
ههههع منم کمکم باید اینکارو کنم مثه اینکه
که توی تاریکی زخماشو لیس میزنه
که نبینه هنوز خوب نشدن
ههههع منم کمکم باید اینکارو کنم مثه اینکه
جمعه 1 شهريور 1392| Oηe Cm |
|
20:59 |يــه درد داره مونــَ»»ــث